گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

شده؟

تا حالا شده حوصله ی هیچ کسی رو نداشته باشید؟


شده اینقدر بی حال و حس باشید که حتی حوصله خواب هم ندارید؟


بشینید تو اتاق تاریک، پشت PC و فقط کلیک کنید و ندونید هدفتون از این کار چیه؟!


بخواید برید بیرون ولی حال بیرون رفتن نداشته باشید!


هی برید سر یخچال ولی جز آب، چیز دیگه ای نخورید؟!


تلفن و اس رو جواب ندید... اصلا شاید به این نتیجه برسید که دکمه خاموش موبایل رو بزنید...


یه کاغذ سفید گیر بیارید و هی خط خطی کنید!


به خودتون فکر کنید که نصف عمرتون رفته ولی هنوز نتونستید نصف مسیر زندگیتون رو برید...


و اینقدر به خودتون فکر میکنید تا یواش یواش چشماتون سنگین میشه و خوابتون میبره... 


...

...


و بعد 3، 4 ساعت از خواب پا میشید... 



البته با یه حس متفاوت...


چون میرید گوشیتون رو روشن میکنید... ج اس ها رو میدید و با خیال راحت میرید سر یخچال و چند تا میوه خوب بر میدارید و میخورید... بعدش میرید تو حیاط و یه حالی به گل هایی که بدجوری تشنه شدن، میدید...


بر میگردید تو اتاق و چراغ رو روشن میکنید...

با تعجب به کاغذی که خط خطی کردید نگاه میکنید! چرا که ظاهرا توی این خطوط درهم، یه شکل جالبی ایجاد شده!


به آیندتون تگاه میکنید و میبینید که هنوز وقت دارید تا مسیری که میخواید رو تا انتهاش برید!


میشینید پشت PC و سایت ها و ایمیلاتون چک میکنید... 


بعدش هم میاید تو وبلاگتون و یه شرح حال از امروزتون مینویسید! که یه خواب چجوری میتونه دیدگاهتون رو عوض کنه! فقط یه خواب!


تا حالا شده ؟؟؟!

نظرات 12 + ارسال نظر
PaRi جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:37 http://magicgirl.blogsky.com

آره آره...به وفور!!!
آدمای دمدمی مزاج معمولا زیاد ازین جریانا واسشون پیش میاد!!
الان اصن منظورم تو نبودیاااا!!!:دی
بعدشم بع از ۱ ماه میای وبلاگ آدم فقط ۱ نیم خط می نویسی که بگی آره دیگه!سر زدم!!!هان؟!

پس بزن اون کف قشنگرو :دی

جدی؟ ماشالله به تجربه... فک کنم یه عمره که دمدمی مزاجیا!

حالا بعدا دارم واست

آخه دیدم همه، همه چیرو گفتن! چیزی واس ما نمونده! این شد که اونجوری شد... ضمنا خیلی هم دلت بخواد... از این به بعد اومدم یه خط هم نمینویسم!!

PaRi جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:43 http://magicgirl.blogsky.com

اااااااا!!!!
جدی اول شدم؟؟؟!!!
آخ جوووون!!!
جایزه منو رد کن بیاد بینم!!!

همچین میگه اول شدم انگار تو کنکور اول شده!! عقده ای


حالا چون خیلی با حس گفتی باشه... فعلا یک عدد سکه 200 تومنی واست کنار میزارم تا بعدا که بزرگ شدی بدم بهت بعد بگو من بدم!

PaRi جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:46 http://magicgirl.blogsky.com

تازه دوم و سومم خودم شدم!!!

فک کنم کنکور خیلی فشار آورده!

بازم بهت تبریک میگم... خیلی کارت درسته... به 100 تومنی و یه 50 تومنی هم گذاشتم روی اون 200 ـه...

اینجوری پیش بری یه مدت دیگه میتونی بری ماشین بخری البته از این کوکیا!

مریم شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 http://zangeakhar90.blogfa.com

آآآره که شده ولی کمی تا اندکی کم انرژی تر
بیا منم چهارم شدم چی میخوای دیگه!

انرژیش مهم نیست! مهم نفس عمله که واس تو پیش اومده! پس شما هم به جمع ما پیوستی!

آفرین! به خاطر این اعتماد به نفست(نه خیلی کاذب!) که حتی چهارم شدن رو افتخار میدونی واست 400 ت کنار میزارم تا بلکه نفر قبلی حالش گرفته شه! :دی

فریناز سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 21:43 http://delhayebarany.blogsky.com

آآآآره
واسه چی نشه
فک کردی فقط خودت بله؟

نه خیرم
مام بله

گفتم شاید شوما خفن تر از ما باشی! ولی دیدیم نوچ... مث ماییی

پس شمام بععله...
(خجالتم نمیکشه )

فریناز سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 21:44

احتمالا توی خواب سرت به یه جایی خورده یا اینکه داشتی قصه ی شاه پریونو می دیدی که دوشیزه یه دفه میاد و زندگی شیرین می شه و اینا

بادا بادا مبارک بادا ایشالله مبارک بادا

نه بابا... اون واسه روز قبلش بود...

البته در اونگونه مواقع هم بسی حالمان خوب میشود! :دی

ضمنا اگر مبارکی هم باشه، تو همون خواب تموم میشه و میره... چیزیش به بیداری نمیرسه...

فریناز سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 21:45

تو مگه سایتم داری ام اس تی؟

راستی تو فیسم که یه عالمه ام اس تی ریخته

سایت؟ چی هست؟ خوردنیه؟ تک خوری میکنی؟ خجالت نمیکشی؟ اصفهانی!

به جز من بقیش قلابیه... باید چشم دل داشته باشی تا پیدام کنی... داری؟

من ِ گم شده ! پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 http://acupofsilence.blogsky.com

نشده خواب عوضش کنه

آره خوب! گاهی هم کاری از دست خواب بر نمیاد... بالاخره خواب هم یه توانی داره دیگه...

اون موقع باید دست به دامن راه حل های دیگری بشی دیگه اینجا جاش نیست...

فریناز دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 http://delhayebarany.blogsky.com

نه دیگه تا اون حد چشمی دلمون باز نشدِس دادا

چیطوری؟ خُبی؟ چه خبِـِرا داد؟ پیدادون نیس!
سایه دون سنگین شُدِس حَسااااابی

وای که چقدر لهجه اصفهونی دوست دارم!

اصلا سر حال میاما :دی

یه کم چشمت رو اینجوری کن یا اینجوری ، احتمالا درست بشه

ما خوبیم! خودت چطوری!؟ روزگار می خوشه بهت؟ یا نمی خوشه؟

به ما که گاهی میخوشه گاهی نمی خوشه!

هستیم... فقط یه کم رنگمون تحلیل رفته نمیبینی... باید از همون چشما داشته باشی که گفتم!

آره... یه کم زیاد میخوره سنگین شده... حالا قرار بره باشگاه یه کم سبک شه

فریناز جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 16:36

تو باز رفتی تو غار خودت؟
یکی اینو بکشه بیرون
آی ایها الناس

راستی اون :دی چی بود؟

این بود؟
:دی

امتحان می کنیم ببینیم چطوریاس
:دی

اولا تو غار تو که نیومدم شاکی میشی... غار خودمه! هر وقت بخوام میام توش، هر وقتم بخوام میام بیرون...

آی ایها الناس ، یکی اونو بگیره ... الان میاد غارو رو سرم خراب میکنه

او دی همون بود دیگه...

هوی... برو خونه خودت امتحان کن... اهه

فریناز جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 16:36

ای ولللللللللللل

کار می کنه هنوز

:دی:دی:دی:دی:دی:دی:دی:دی

این همه میزنی هنگ میکنه خو...

مگر مریض میباشی؟

معلومه که کار میکنه... چی فک کردی پس؟

PaRi پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 19:11 http://magicgirl.blogsky.com

در ضمن یادم رفت بگم...
هرچی تو اون ۳ تا نظر بالایی بهم گفتی خودتی...!!!
سکه ۲۰۰ تومنیتم بذار جلوی آینه ۲ تا بشه!!
قدر ناشناس!!!!:دی

آیینه آیینه

همینی که هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد