گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

گره

یعنی واقعا فک کردین منم مثل بقیه آدمام که وبلاگشون رو فراموش میکنن؟؟


شیطونه میگه بزارم برما...


نه، جدا فکر کردین الکیه؟


کاملا واضح است که این یه مدت دوری از وبلاگ عزیزم، به خاطر شلوغی سر نبوده و مطمئناً این دوری فقط برای این بود که من خیلی به وبلاگم وابسته نباشم... یه کم به خودم وابسته باشم...


به این میگن خودسازیه وبلاگی



-----


خوووووووووووووووووووووب


بریم سر ِ ته مطلب!


حالتون چطوره؟ میدونم دوری من برای شما دوستانِ عزیز تر از بقیه دوستان، خیلی سخت و طاقت فرسا بوده و حتی از بعضی منابع خبری شنیدم که بعضیاتون یه تیکه پوست و استخون شدید که حتی با یه من عسل هم نمیشه خوردتون... البته قبلشم خیلی قابل خوردن نبودین


خلاصه اومدیم که باشیم ... همچنان...

پس کانال رو عوض نکنید و همینجا تشریف داشته باشید تا بقیه ی علف ها هم زیر پاتون سبز بشه بلکه سبزه ی عید داشته باشید که گره بزنید تا گره از بختتون باز بشه...


خووووووووووووووش باشید ...

نظرات 4 + ارسال نظر
Ghasedak سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 14:23 http://www.earsplitting-silence.blogsky.com/


سلام

بهله بهله خوش اومدین

وبلاگ نویسی به نظر من یه جوریه که آدم ازش یکم زده میشه اما اگه یکم از نت دور باشی دوباره بیای خوبه

الآن همین حالت برای من پیش اومده که نه تنها از وبلاگ نویسی بلکه کلا از نت زده شدم

البته لازم به ذکر هست که بگم کمبود وقت هم باعث شده که نتونم بیام

و علیکم...

نه بابا... اینجوریام نیست... شایدم هست... ولی نه، نیست...

آها... پس تو خیلی اوضات خرابه... خوب مگه مجبوری روزی شونصد ساعت بشینی پای نت...

نگو کمبود وقت که دردم تازه شد

درست میشه ایشالله!

مریم پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 13:53 http://www.twosister.blogsky.com

نه دیگه به این شدت دوریت برامون سخت نبود خیلی جو گیر نشو



حالا من فرض میکنم اینجوری نبوده... ولی فرض من دلیل بر نادیده گرفتن حقیقت نمیشه!

فریناز جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 15:18

من که نامرئی شدم به جون تو:دی

نیگا=»







خب نامرئی یم دیگه:دی
میخوای چی رو ببینی

خنگی یا:دی

اوه اوه اوه...

میدونستم اینقدر دوریه من رو تو تاثیر میزاره، دیر تر میومدم

میدونم دوست داری نامرئی بشی، ولی هنوز بشر به این علم دست پیدا نکرده! پیدا کرد یکی واست میخرم

یگانه دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 23:54

نه باو
بابا اینجا که بیشتر نوشابه باز شده
تازه دسته گل هم هست
به به این شیطونه تازگیا چه حرفای خوبی میزنه
خوشم اومد ازش

میتونه باز میشه!

اینجا همه جور چیزی یافت همی میشود... ولی دسته گل نداریم...

طبییعه که بعضیا از حرفای شیطونه خوششون بیاد... بالاخره قضیه شاگرد و استادیه دیگه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد