گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

ارزششو داره؟

یه فکری یه چند وقتیه بد جوری مشغولم کرده! 


 "واقعا پیشرفت جهان به چه قیمتیه!!! "


گرم شدن زمین! ؟


از بین رفتن یخچال های قطبی؟ !


اضافه شدن زباله های فضایی! 


تغییر مرکز جرم زمین؟!


از بین رفتن آرامش!


سر و صدا و هم همه و دود!


افزایش تابش اشعه فرابنفش!


منقزض شدن سالیانه n نوع از گونه های حیوانی!


تولدِ بیماری ها جدید!



 - و این پیشرفت چه کمکی کرده:



مرگ 1.5 میلیون نفر بر اثر ایدز در سال!

سقط 37 میلیون جنین در سال!

مرگ 700 نفر، روزانه از گرسنگی!

دسترسی نداشتن 800 میلیون نفر به آب آشامیدنی!

از بین رفتن 4 میلیون هکتار جنگل در سال!


در حالی که 15 هزار روز دیگه نفت تموم میشه و 60 هزار روز دیگه هم گاز!



بین ما فیزیکیا یه نظریه ی جالبی هست که میگه :


هرچی پیشرفت در زمین (علمی و اقتصادی و...) سریعتر بشه، سرعت کاهش انرژی کل زمین افزایش پیدا میکنه... و کاهش انرژی به معنی کاهش تحرک و در نهایت سکون کامل میشه... که سکون یعنی پایان! 


تازه این در صورتیه که اتفاقات دوره ای رخ نده و همه چی به همین صورت پیش بره... که بیشتر وارد جزییات نمیشیم چون نه حسش هست، نه حوصله نوشتنش! :دی

نظرات 8 + ارسال نظر
حامی سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:20

اینایی که گفتی درسته ها. ولی جنبه های مثبت پیشرفت رو هم می دیدی!
مثلاً اون آرامش و ... .
اون نظریه فیزیکی که گفتی جنبه خوب ماجراست. بالاخره باید یه جوری تموم بشه دیگه!
ولی در کل قشنگ نوشته بودی.

خوب سوال منم همین بود؟! آیا ارزششو داره؟

یعنی اون آرامش، ارزش نابودی جنگل رو داره؟!

جنبه خوب نیست اتفاقا... در بد ترین حالت اون اتفاق میافته! وگرنه 200 تا اتفاق دیگه، قبل اون تو نوبت نابود کردن زمین هستن!

فریناز چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:57

خب میگی چی کار کنیم! میخوای یه جا ساکن بشینیم نه درس بخونیم نه کار کنیم نه تحقیق نه پژوهش نه اختراع!
بعد بگیم این سکون سرعت رسیدن به سکون مطلق رو کاهش میده پس میت شوید؟!



این نظریه رو هم اضافه کن به فیزیکستانتون ام اس تی

کم و با کیفیت زندگی کردن بهتر از زیاد و الکی بودنه

نه!
واقعا اینطور نیست؟

من اینو گفتم؟؟؟ :دی

من میگم مسیر پیشرفت، داره مسیر اشتباهی رو طی میکنه! و میشه درستش کرد!
وگرنه اون اتفاق (کاهش انرژی های زمین) در هر صورت میافته! مثلا همین آبشار ها و رود خانه ها! که در چرخه آب، باعث کاهش انرژی میشن، چون دارن همواره به سطح انرژیه پایین ترین حرکت میکنند، و از اونور هم بازده بیشتر از 1 نیست تا انرژی برگرده!

ای بابا، من میگم منظورم اون نبود، اون میگه بـدوش

نه دیگه! اونطور نیست!

فریناز چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:02

میدونی چیه
همه علومو که نمیدونیم هنوز
یعنی نسبت به علم حاکم بر دنیا هنوز هیچ چی نمیدونیم!
پس طبیعیه این همه تناقض مواد و اجسام و نظریه ها

طبیعیه وقتی یه چیزی کشف میشه یا اختراع و ثبت میشه چون نتونستیم با تمام موازین و علوم موجود مطابقتش بدیم به خیلی هاش آسیب برسونه

خب هی باید جلو رفت و پیشرفت کرد و کشف تا بالاخره همه با هم تعامل یکسان و بهینه ای داشته باشن ! یه جور تعادل همگانی

آینده نگری خوبه! ولی نه این قدر آینده... آینده ی هزاران نسل بعدی ما!

کسی چه میدونه
شاید زودتر از اینا اینجا تموم بشه

مگه ما اصلمون واسه اینجاست آخه

دقیقا منظور من هم همینه!

وقتی یه چیزی کشف یا اختراع میشه! در بیشتر مواقع و به دلایل کاملا مشخص، فقط یک سری از جنبه های اون لحاظ میشه! و عدم توازن و هماهنگی با فیزیک طبیعت(اتفاقات طبیعی) باعث آسیب رسوندن به طبیعت و در نتیجه به موجودات زنده میشه!

درسته که در این شرایط سرعت پیشرفت بیشتره، ولی سرعت نابودی منابع طبیعی هم بیشتر!

در شرایط ایده آل(و البته نزدیک به ایده آل) سرعت پیشرفت کمتره ولی کیفتیش خیلی بیشتره... و این درسته!

اتفاقا این حرف من، آینده هزاران نسل بعد از ما رو تضمین میکنه!

البته جدیدا یک سری مراکز علمی دارن سعی میکنن همین کارو کنن، ولی وقتی پای شرکت های بزرگ و منافع آنها در میون بیاد، باز نمیشه هیچ کاری کرد...

این یعنی خیلیا میدونن چنین اتفاقی داره میافته ولی سکوت میکنن، چون الان مهمه! و نه آینده!!!!!

به به، میبینیم که به نتیجه ی خودت رسیدی!
درسته! ولی ما بالاخره داریم زندگی میکنیم! و باید زندگی کنیم!

تو که مطمئنا به اینجا تعلق نداری... به مریخ تعلق داری

فریناز چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:06

راستی! یه سوال

تو الان میگی چی کار کنیم؟

خوب، ببین

من که نمیگم، ولی خیلیا دارن میگن که این سیستم پیشرفت، و یا مسیر پیشرفتی که الان داره طی میشه، اشتباهه، و داره تو یه فضای اشتباه شکل میگیره!

باید با طبیعت پیش بریم! نه اینکه ازش استفاده کنیم! نه اینکه خرابش کنیم!

سخته، ولی ممکنه!

فریناز شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 21:55

بیا بخون اولین باره مثل آدم ج دادی یا

منم که همیشه آدم وار حرف میزنم کلا


امیدوارم بتونیم...
همون گام اولو میگما



خودتی!

تو آره... همیشه! از بچگیت هم مثل آدم حرف میزدی!

من نیز امیدوارم! هَمی

یگانه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 21:45

خیلی ازین مغزت کار می کشیا
فردا روز میزنه این فیوز مغزت می سوزه اونوقت دودش باعث الودگی شهر میشه
ای بابا بچه کمی اینده نگر باش خوب ... بالاخره ما هم هوای سالم احتیاج دارم یا نه :دی

مغز نیست که، تراکتوره

آخ، بسوزه پدر تجربه! حالا تو، فیوز از کجا پیدا کردی که الان رو به راه شدی؟

آره خوب احتیاج داری! ولی اکسیژن به چه قیمتی؟ به قیمت سوختن فیوز مغز من؟ :دی

یگانه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 21:49

ندیدم توی این تفسیرات اسمی از یارانه اورده باشی
اون از همه این منابع به نظرم زودتر داره نیست در جهان می شه ها :دی
حالا از ما گفتن و از شما نشنیدن

چیزی که عیان است! چه حاجت به نوشتن در وبلاگ است!

تو هم نگی سنگین تره! نیست؟

یگانه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 22:06

می دونی با اینکه اینایی رو که نوشتی واقیته ولی اگه قبول داشته باشی تاکید اصلیت بیشتر روی جنبه منفی قضیه بوده
جوری که محاسن این پیشرفتا کمرنگ شدن و معایبشون bold
ولی باید قبول کرد هر کاری اگر ضرری داره حتما منفعت هایی رو هم به همراه داره... و این یه اصل نهادیه که توی هر کاری به چشم میاد.
مهم اون دو تا دو تا چهار تا هه و سنجش نتیجه و عاقبته کاره.
مطمئن باش این ضررها باید بوجود میمود تا یه سازه ای شکل بگیره و خدمت رسان خلق بشه
اینم بگم این چیزی که نوشتی خیلی کلیه و اصلا توش فاکتورایی مثل رشد سریع جمعیت و نیازای اونا به داشتن لوازم زندگی توش ذکر نشده...

اتفاقا منفی نیست! بلکه یه دیدِ کاملا مثبت به روند پیشرفت علمه!

منم همینو پرسیدم دیگه! که آیا میارزه این همه پیشرفت؟؟

قطعا همینطوره! ولی اگه در همین مسیر پیشرفت، کمی منافع شخصی کم رنگ و منافع اجتماعی پرنگ تر بشه، قطعا بازدهی بیشتر میشه و تلفات کمتر! به نظرت اینجوری نمیشه؟!

اصلا موافق نیستم! نیازی نبود ضرری به وجود بیاد! بلکه اون ضرر فقط یک بار و اون هم در مراحل تست و آزمایش باید طی میشد! و نه در محصول نهایی!

نیاز همیشه هست! و زندگی هم همیشه بدون مشکله! ولی نکته اینجاست که شرکت های بزرگ به خاطر منافعشون، به دنبال تولیدی سریع از محصولی ارزون هستند، که فقط با خرج بیشتر و زمان طولانی تر میشه اون مشکل رو کم (نه برطرف) کرد!

رشد جمعیت رو هم لحاظ نکردم چون دست بشر نیست! نه مرگ، و نه تولد، (البته منظورم مرگ با عوامل طبیعی و شبیه این نیست.)
اما ثروت و فقر، منابع طبیعت، موجودات زمین! اینها بیشترین تاثیر رو از تغییرات ما قرار میگیرند!

(حالا هِی مغز ما رو به کار بنداز! نمیبینی داره استراحت میکنه :دی )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد