گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

درمان بی حوصلگی

یه ماشین جلو تر داره میره! یکی هم عقب تر، جفتشون فلاشر زدن که نکنه همدیگرو گم کنن...


که ناگهان تو از را میرسی... و چون شبه و خیلی تاریکه! وسوسه ای بر وجودت غالب میشه که بهت میگه: نمیخوای فلاشرتو روشن کنی! تو هم که میبینی ساعت 12 شبه و تک و تنها توی خیابونی و احتمالا حوصلت سر رفته، سرت رو به نشانه ی موافقت تکون میدی و منتظر یه موقعیت خوب میمونی!


خوب، حالا وقتشه، هم خیابون یه کم شلوغ شده و هم تو بین اون دو تا ماشین قرار گرفتی!!!!!


پس فلاشر ِ عزیز را روشن نموده و به مسیر خود ادامه میدی!!!! بعد از چند دقیقه متوجه میشی ماشین پشتی افتاده دنبالت تو چون فکر میکنه تو، همون ماشین جلویی هستی!!!  و احتمالا ماشین جلویی هم یه گوشه منتظر وایساده تا ماشین عقبیه بهش برسه... درحالی که خبر نداره تو با ماشین پشتی رفتی یه دور بزنی تا حالت سر جاش بیاد...


بعد از مدتی که احساس کردی قضیه داره تابلو میشه... و انواع وسایل ارتباطی داره به کمک اون دو ماشین میاد، تو سریعا خودتو به مسیر اصلی میرسونی و قبل از رسیدن به ماشینی که کنار خیابون وایساده و فلاشرش رو هم روشن کرده، فلاشرتو خاموش میکنی و دست اون دوتا ماشین رو میزاری تو دست هم... و با یه خاطره تووپ روانه ی خانه میشی...


البته با این تفاوت که یه کم سرحال تر شدی...


MST


---


پ ن: این ایده کاملا از ذهن پریشون بنده تراوش کرده و هیچ کس (حتی شما دوست عزیز) اجازه کپی برداری از اون رو به هیج وجه (که نه... با دریافت وجه قابل توجهی میشه یه کاریش کرد...) نداره...


نظرات 13 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:47 http://www.twosister.blogsky.com

باید بگم واقعا ذهن پریشونی دارین همونطور که خودتون گفتین...جالب بود به منم سر بزن خوشحال میشم ...

پریشوون که هست، ولی نه همیشه... گاهی، مثل الان!

تنکس که اومدیو خوندیو نظر دادیو رفتی.

مریم یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 13:08 http://www.twosister.blogsky.com

سلااااااااام من بازم اومدم!! مطالب قبلیتو خوندم خیلی خوشم اومد اگه موافقی تبادل لینک کنیم خواستی منو با اسم زنگ اخر لینک کن و بهم خبر بده مرسی

سلام، خوش اومدی!

اگه نمیخوندی که از دستت رفته بود!

حالا که اسرار میکنی لینک کن دیگه! تبادل لینک نمیخواد که!؟ ولی باشه... در اسرع وقت اضافه خواهی شد! البته امیدوارم

[ بدون نام ] یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 18:41 http://18esfande1387.blogfa.com/

لا اله اله الله! این کارا چیه آخه بچه! خوبه یه نفر وقتی پیر شدی دندون مصنوعیاشو بذاره تو دهن تو بعد بگه فک کردم دهن خودمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



پیشنهاد جالبی دادیا! برم بهش فکر کنم!

میدونی؟ قصد این بوده که اون دوتا ماشین حواسشون رو بیشتر جمع کنن وگرنه، بی حوصلگی و بیکاری همش بهونس... آره

یگانه دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 http://yeganeh22.blogsky.com


اه این تکنولوزی هم بعضی موقع ها بد دست و پای ادمو می بنده ها...
می گم الان دقیقن لقبت چیه: MST 007 ؟؟؟
ولی یه چیزی گیریم که ساعت 12 شب بوده ... مدل ماشینا هم یکسان ولی دیگه پلاک ماشینا که یکی نبوده...
اینو برای این می گم چون خودم معمولا تو همچین شرایطی چش از پلاک ماشین جلویی بر نمی دارم
البته بله بله می دونم همه که من نمی شن

آره... اصلا آزادی رو ازَمَون گرفته...

آره دیگه، همه که تو نمیشن... بعضیا میشن

آخه کی تو اون شلوغی حواسش به پلاک هست؟ از فلاشر بهتر میخوای؟

البته نمیخواستم بگم ولی اون کار یه حرکت مثبت بود! چون طرف از اون به بعد دقتش میره بالا و یادش میمونه که گهگداری میشه به پلاک هم نگاه کرد!

فریناز چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 15:15

تو دوباره دنده هات می خاره؟:دی

شنیده بودیم آدما رو اغفال میکنی اما ماشینا رو نه دیگه

نه... جدیدا دنده هام خوب شده...

یه ضرب المثل استوایی هست که میگه:

چیزی یا کسی رو که خودش بخواد اغفال بشه و یا خودش رو در موقعیت اغفال قرار بده(همون دیوونه ی خودمون)رو باید اغفال کرد... وگرنه نصف عمرت بر فناست ... (MST)

فریناز چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 15:17

میگما خیلی بی هوشی

اون ماشینه خودم بودم... می خواستم آدرس در خونتونو پیداکنم بعدش بیام آدامس بچسبونم در آیفونتون

خیلی کارت درسته که نفهمیدی من بودم

برو چشم پزشکی بد نیستا

کوری هم درد بی درمونیه بالاخره

پس تو بودی که باعث شدی من سر حال بیام... خدا خیرت بده

چشم پزشک باید بیاد پیش من... اینو باش! چشم در حد تیم ملی ... بزنم به تخته... الان دارم چاله چوله های ماه رو نظاره میکنم

فریناز چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 15:18

این وجه قابل توجه احیانا سه هزار میلیارد که نیست

گرچه از تو بعید نیست این همه پول


خمار گذر موقت شده بودیما

خیلی وقت بود حالتو اساسی نپرسیده بودم:دی

خوبی ام اس تی؟

نه، کمتره... یه سریش واسه مالیات کم شده

ولی چون تویی گرون حساب میکنم تا حالت گرفته بشه

پس خمار هم شدی؟ بگو چرا چند وقتیه پیدات نیست!

از احوال پرسی شما بهتریم!

لاله چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 21:51 http://nocomment.blogsky.com

معذرت میخوام ولی مگه مرض داری/
یه همسایه داشتیم هر وقت ادرس بلد مبودیم و جلو میوفتاد ما رو دور همه میدونها یه دور میچروند

سوال کاملا به جایی بود!

خیر بنده هیچ مرضی نداشتم، فقط کمی دچار سر رفتگی حوصله شده بودم... همین... که با یه حرکت خیلی کوچیک بر طرف شد...

ولی بهت اطمینان میدم اون همسایتون حوصلش سر نرفته بوده... حالا چش بوده، خدا داند...

مریم پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 http://nicelove14.vcp.ir

azizam mamnon khob bod linket kardam belinkam

سلام!

با منی؟ خوب چرا لینک میکنی همیجوری

الی جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 17:49 http://18esfande1387.blogfa.com/

میبینم که بازم رفتی دنبال ملت اسکول فرمودن!

کی؟؟؟؟ من؟؟؟ اشتباه گرفتی آبجی... من قصدم آموزش بوده...

فریناز یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 15:41





چیه! مشکلی داری؟ اومدم سوت بزنم ببینم چه خبرا

حالا چه خبرا؟

میگن مرض داری:دی

خدا بد نده

به! ببین کی اومده، مامانِ رگبار!

نه راحت باش... این به جز محل گذر، محل سوت زدنم هست

خبر اینکه در حال استخدام میباشم! (حال کردی یه باز جدی حرف زدما... ازم بعید بود... )

باز تو به شایعات توجه کردی!

مرض که بد نیست! از پایین بودن IQ ِ بعضیا که بهتره

مریم یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 22:19 http://www.4koreanstars.mihanblog.com/

سلام
وب جالبی داری
به منم سر بزن
اگه خواستی تبادل لینک کنیم
منتظرتم
مرسیییییییییی
باااااااااااااااااااااااااایی

سلام!
میدونم

اگر خواستم، هنوز که نخواستم!

بای

فریناز سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:45

بیچار تو که هم مرض داری هم آی کیوت پایینه

خدا صبر بده فک و فامیلاتو ام اس تی

خرما هم میدن؟

باز حسودی؟

صبر نمیخواد که! خدا بهشون سعادت بده!

الان دیگه نه! دیر رسیدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد