گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

کشف راز پنهان

همینطور که احتمالا میدونید(و شاید هم ندونید) چند وقت پیش یک بیخوابی طولانی رو تجربه کردم؟!

و میدونید که(اینو مطمئنم که میدونید) لذت بخش ترین چیز برای چنین آدمی یک خواب آروم و راحته...

ولی امان از وقتی که خوابت نبره... اونم از درد پا!

یه جوری پام درد میکرد که انگار یه ماشین از روش رد شده... شب به هزار زجر و مکافات چشمام رو میزاشتم رو هم، ولی بعد از 3، 4 دقیقه دوباره از درد پا بیدار میشدم... میشد گفت که یکی از بدترین لحظه های این ماه(شایدم این سال) بود...

فکر کن! خیلی خوابت بیاد ولی نتونی از درد بخوابی 

خلاصه بعد از یه 7، 8 10 بار از خواب پاشدن و بیچارگی کشیدن... صبح خوابم برد... و بعد 4، 5  ساعت خواب خوب بیدار شدم... ولی با یه تفاوت... اونم اینکه دیگه پام درد نمیکرد... اصلا و ابدا... انگار توهم زده بودم... این شد که، موتور جستجوی موجود در مغزم شروع کرد به بررسی شواهد و اتفاقات... و بعد از کلی تفکر به این نتیجه ی مهم دست یافتم...

اینکه احتمال دارد که پای اینجانب درد نمیکرده... حالا چرا حس درد رو به شدت احساس میکردم؟!

خوب معلومه دیگه! احتمالا و بنا به نظر شخصیه بنده؛ فشار بیخوابی باعث شده بود که سنسور ها و عصب های مغز به خوبی عمل نکنند و به نوعی توانایی تشخیص درد رو از غیر درد نداشته باشند... و این یعنی، در حالی که هیچ دلیل علمی برای وجود درد در پای بنده موجود نبود؛ حس گر های خواب آلود مغر با یک سری اشتباهات سهوی و شاید خواب بعضی از عصب های مربوط، حس و دستور داشتن درد را به مغز ارسال کرده و بنده را مصداق ضرب المثل "آش نخورده و دهن سوخته" قرار دادند.


احتمالا همینطور بوده دیگه...


فردا هم(که الان شده امروز) امتحان دارم... اینو بدم دیگه راحت میشم...


البته راحت که نه... راستش برنامم واسه تابستون خیلی پیچیده تر و سخت تر از طول ترمه... چون تو طول ترم میتونی هر کاری رو به خاطر درسات بپیچونی! ولی تو تابستون نوچ!


خوش باشید ;)

نظرات 6 + ارسال نظر
فریناز سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:59

میگم یه اسم دیگه هم که بهت اضافه شد

چلاق

تازه این خیلی بیشتر از بقیه اش بهت میادا

راستی یه سوال!!!

تو مغز داری که موتور داشته باشه آخه؟؟؟؟
اونم موتور جستجو

آخه مگه گوگله؟؟؟:دی:دی:دی

اصلا کی گفت بگی؟!

هه هه هه

اولا که ادب داشته باش دوما که بر فرض هم که انسانی در این دنیا یکی از پاهایش مشکلی داشته باشد! دلیل میشه که تو، اونو مورد تمسخر قرار بدی؟ نـه؛ آخه تو خجالت نمیکشی؟ نــــــــــــــــــه ، تو خجـــــــــــالت نمیکشی؟؟؟؟

اینم جواب سوال:
طبیعیه که آدمیزاد، نداشته های خودش را به دیگران نسبت دهد... مثلا همین مغز... خوب ناراحتی نداره که... این همه آدم که مغز دارن چی شدن؟ که تو میخوای مغز داشته باشی

گوگل چی هست؟ خیلی اسمش آشناست...

فریناز سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02

میگم نترس بابا توهم نزدی

این از خستگیه که پات درد گرفته

منم گاهی که خیلی کار داشته باشم و خیلی راه برم شبش اینطوری میشم و دیگه از درد خوابم نمیبره

و از اونجایی که ما عاقلیم! پس شما نیز توهم نزده اید و این از خستگی میباشد دکی جان


حالا میگم چرا اینقدر تو حسودی اصلا؟

ای خداااااااااااااااااااااااا

خوبه نوشتم" بدون هیچ دلیل علمی"

یه 7، 8 بار دیگه بخون... شاید متوجه بشوی که بنده هیچ گونه فعالیت بندی انجام نداده ام و فقط بیخوابی بوده و بس...

پس الکی خودتو به من نچسبون... اصلا هم مشکلمون یکی نبوده! اِهِه

از خستگی میباشد، ولی نه از خستگی راه رفتن... بلکه خستگی مغز (البته طبیعه درک نکنی... بالاخره کسی که مغـ..... هیچی! اصلا ولش کن )

بالاخره یکی باید حسود باشه دیگه... اینبار قرعه به اسم من افتاده... ایشالله از این به بعد نصیب خودت بشه

فریناز سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:04

میگما ام اس تی!

یعنی اکتیویته ی شوما تمومید دیگه؟

خو الانه مثلا تابستون چی کارا داری؟

بالاخره ما باید بدونیم تو کجاها میری یا

یالله بینم سریع بخبرم که بینم کوجاها میری کار میکنی؟؟؟


چه قدر خشنما

سکته نزنی یه وقت

بگو فری!

تمومید ولی یه جا دیگه تازه شروع شد...

کار که زیاده... ولی بهتره وارد جزییات نشیم

جای بدی نیست... البته واسه من جای بدی نیست... ممکنه واسه بقیه بدترین جای دنیا باشه... یه جمله ی معروف هم هست که جمله ی قبلیه منو تایید میکنه!

با این خشونتی که تو به خرج دادی... اینجا دیگه جای نوشتن نیست... باید یه +18 بالا سایت بزنیم... خشن ِ خون خوار ِ آدم خوار ِ ....

فریناز چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 17:00

نکنه داری میری سربازی ام اسی؟

خو آره منم خیلی دوست دارم برم سربازی ولی این اسلام دست و پامونو بسته دیگه

حالا جا من میری قرربون دستت دو تا تیر هوا کن بلکه این هوس تیرزدن ِ ما هم بخوابه یه خورده

من عااااااااااااااااااااشق کلاشینکفم اونم با تیرای آدم کش

برو کنار بینم

د
برو کنار دیگه بچه



کیوووووووووووووووووووووووووووووو

کیوووووووووو کییییییییییییییووووووووووووووو


خدا رحمتت کنه
هویج خوشمزه ای بودی:دی:دی

نوچ! فقط دو بار دیگه میتونی حدس بزنی... وگرنه بووووم...

اگه واقعا دوست داری که بری سربازی به من بگو... یکیو میشناسم میتونه پارتی بازی کنه بری ... اصلا تعارف نکن...

سربازی که نمیرم... ولی اگه تفنگ گیر آوردم حتما یه سر بهت میزنم، چون میخوام تیر اندازی به هدف زنده و متحرک رو هم تمرین کنم

ای بابا... باز توهم جنگ و خونریزی زدی...

اینجوری که تو پیش میری، 1 ماه دیگه به عنوان تانک میری جنگ جهانی!

خدا رفتگان شما رو هم رحمت کنه... (خودت که احتمالا مورد رحمت قرار نمیگیری)!

هویجا همشون خوشمزن...ولی کیه که درک کنه؟!

فریناز چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 17:01

خب حتما ام اس گرفتی دیگه ام اس تی!!!

تو اسمتم هست تازه

میگن آدما شکل اسمشون میشنا


وگرنه هیچ آدمی!!! بدون هیچ دلیلی چلاق نی می شه که

خب الانه با یه تیر خلاصت میکنم از این زندگی راحت شی

کییییییییییییییییییووووووووووووووووووووووووووووووووووو



ام اس تی گرفتم...

اون قضیه ی درد پا هم مربوط میشه به فهم هر کس از مطلب بنده...
طبق بعضی آمار، 35 درصد مردم، به متن رو باید بیش از 5 بار بخونن تا به فهم کامل برسن... 64 درصدشون هم با کمتر از 5 بار خوندن میفهمن... ولی اون 1 درصد 1000 بار هم بخونن هیچ امیدی بهشون نیست!!!!

تیرت مَشقی بود...

فریناز پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:02

إإإإإ مگه میشه!!!!

تو هنوز زنده ای؟؟؟


تیراشم چینی بوده انگارا


تیر آمریکایی نداری ام اس تی بهمون قرض بدی یه دونه؟


با یه دونه که میشه یه آدمو کُشت؟


بینیویس جای چسبای مفتی که واست آوردم

یه چی میگی ها... تو حتی نمیتونی یه دونه موی ناقابل از من کم کنی، بعد اونوقت میخوای دست به قتل بزنی؟!؟! زرشک...

بهت چینی انداختن... یادت باشه از این به بعد رفتی خرید یه آدم کار بلد هم باخودت ببری که بهت چینی نندازن

چرا دارم... ولی یه 15، 16 سال مونده که سنت برسه به سن قانونی... برو با بزرگترت بیا تا بهت بدم...

شدن که میشه... ولی تو یه رگبار 100 تیر هم داشته باشی حتی نمیتونی یه فیلو از 1 متری بزنی آب هویج بخور دیگه...

نوشتم... ولی روزگار پاکش کرد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد