گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

:-B

قدیم مَدیما، هر وقت یه کاغذ و خودکار پیدا میکردم یه شاهکار تاریخی به جا میزاشتم، البته الان هم اینکارو میکنم ولی الان سبکم عوض شده :دی


معمولا تصاویری که میشکشیدم یه جور امضا بودن، یعنی همه میدونستم این نقاشیا واسه کیه، فقط 3، 4 تا طرح بیشتر نبود... ولی همینا رو به هزار حالت میکشیدم...


یه جورایی نمیتونستم بیخیال کشیدن اونها بشم، احساس خوبی بهم میدادن و میدن،


این عکس هم از سری های چند سال پیشمه که لا به لای گذشتم پیداش کردم... 





اگه نظر منو بخواین  احتمال میدم که هر کسی یه وابستگیه کشیدنی داره :دی ، یه طرحی که همیشه و تو همه حال بتونه به تصویر بکشتش؟!


نکته ی مهم تر اینه که قطعا نقاشی های منحصر به فردی که میکشیم، به خودمون، درونمون و علایقمون مربوط میشه... اینجوری نیست؟!؟!؟!؟؟؟

نظرات 10 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:09 http://www.alieimany.blogfa.com

1.851851836651.53678153315با سلام.مطالب خوب و جالبی دارین.بیشترشو خوندم.خسته نباشید.تبریک میگم.منهم یه ویلاگ درباره مهندسی برق قدرت دارم.تازه راش انداختم بخاطر همین بازدیدش کمه.البته ناگفته نمونه خیلی کامله چون تونستم توی 3 هفته 80 تا پست خوب و کاربردی بزارم.مطالبم به کار همه میاد مخصوصا مهندسین برق.اگه تونستین یه سری به ما بزنید .اگر براتون امکانش هست وبلاگ منو با نام مهندسی برق قدرت لینک کنید تا همه عزیزان جویای علم بتونن از مطالبش استفاده کنن.نام دلخواهتون هم توی نظرات بزارین تا شما رو لینک کنم.البته اگه افتخار بدین.راستی من همیشه بروزم.حداقل یه روز در میون.ممنون

با علیک سلام

خوشم میاد آخرین پستم یه عکس بود، نه متن :دی (دیدنی بود تا خوندنی)

خوب وقتی وبلاگت باز نمیشه، مگه مجبوری تبلیغ کنی مهندس؟!
(البته مشکل از بلگفاست ظاهرا؟!!؟!؟!)

ما هر کسی رو لینک نمیکنیم باید فرق داشته باشی! داری؟

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:55 http://delhayebarany.blogsky.com

سلااااااااااااام
ما اومدیم
میگم ام اس تی!!!
نه تو خجالت نمی کشی؟؟؟

نه
بذار ببینمت!!!
تو
خجااااااااااااالت نمی کشی؟؟؟؟

نه بذار ببینم...
.
.
.
.
.
.
.
نوارم گیر کرده ها

سلااااااام

شوما خوش آمدییییی

بلی؟؟!

آخــــــــــــــــــــــــــــیش... خجالت نکشیدن ِ خونم کم شده بود...
میگم چرا تا همین الان سرم درد میکردا... بگو نیاز داشتم این جمله هَرو بشنوم

چون خیلی خیلی اصرار کردی باشه... یه کم خجالت میکشییییییم (این یعنی یه کم )

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:57 http://delhayebarany.blogsky.com

ماشالله نقاشی:دی

یاد پیکاسو افتادم..
نه
داوینچی بود!
کی بود خدایا!؟؟

اصلا بیخیال...
بابا یاااااااااااااد خودم افتادم که طرح می زنم باقلواااااااااااااا

میگم نکنه به خودم رفتی که اینقدر باهوش و خوش ذوقی؟؟؟

خواهش میکنم... من کوچیک جامعه ی هنری هم هستم... اصلا همه ی این تابلو های نقاشی متعلق به مردم این سرزمین که نه، متعلق به خودمه خوب...

گفتی پیکاسو یاد شیطونیهاش افتادم

این طرحو اینجوری نگاه نکنا... 2، 3 روز وقت گرفته...

مگه تو هم باهوش و خوش ذوقی... فکر میکردم فقط خودم اینجوریم :دی

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:59 http://delhayebarany.blogsky.com

هی....
ویو گفتی و کردی کبابم

یادش بخیر...
اومدیم توش نیومده رفتیم بیرون

یاد این رسولی افتادم که از اینا داشت تو وبشا

راستی اصلا ببینم تو منو میشناسی؟
می دونی منم یه وبلاگ دارما

منظورت وی ویو بود دیگه احتمالا...

میدونی!؟ سرعت شِیر احساساتش بیشتر و راحتتره خوب

خوب شد یادم انداختی؟! شوما؟

کِی وبلاگ زدی کلک؟؟؟ چرا به من نگفتی؟

اگه میدونستم زود تر میومدما

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 http://delhayebarany.blogsky.com

میگم انگار نمی شه جدی باشما

آخه دلم خدایی واسه اینجا تنگ شده بود اومدم دیدم نقاشی گذاشته
سبزو
سفیدو
قرمز
:دی:دی:دی:دی

سه رنگ پرچم ماست

بابا بیستو دویی یا

حالا کی گفت جدی باشی ؟ :دی

ممنون که اومدی... راضی به زحمت نبودیم... نوبت ما بود که تشریف فرما بشیم اونور...

راستشو بگو؟ امضا میخوای؟

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 http://delhayebarany.blogsky.com

ببینم کجا رفتی مگه که می گه مسافرت و این حرفا!!!؟؟؟

بترکی داداشی
تنها تنها می ری عشق و صفا؟؟؟

خب بترکی دیگه:دی

کی میگه؟! من تکذیب میکنم

ای بابا، مسافرت کاری بود، کلی هم کار کردیم... (ولی بیشتر خوش گذشت )

خلاصش این میشه که سوغاتی بی سوغاتی

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:00

راستی گفته باشما این نظر اولیه اسپم!!
خودم هم اولم هم اخر:دی:دی


اره بابا اشتباه تایپی بودش...
همون وی وو

ایراداتم بنی اسرائیلیه ها
خب تعجبم نداره
خودت یه پا اسرائیبی دیگه

:دی

شوما همیشه اول و آخری اصلا

بازم که اشتباه تایپیدی... میخوای اصلا نگو... ها؟؟

من چیَم؟؟ نه!!!! من چییییییییییییییَم؟؟ فکر کنم درس املارو تک ماده کرده بودیا

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 http://delhayebarany.blogsky.com

راستی خواستی ازم امضا بگیری بگو تا منشیم بهت وقت بده

میدونی خیلی سرم شلوغه...

اون که بببعله، ولی شرمنده، وقت نمیکنم از منشیت وقت بگیرم

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:04

میدونی یه چیزی فکر مان را مشغولیده است

واسه این طرح دو سه دقیقه ای تو دو سه روووووووووز وقت گذاشتی؟؟؟

میگم خنگی نگو چرا:دی:دی

از من یاد بگیر تابلو میکشم ۱ثانیه ای به عظمت ۱۰۰۰ برابر این

این طرح رو اینجوری نبین... روی نماش کلی فکر شده...

شاید به نظر ساده بیاد، اما یادت باشه که کلی محتوا هم داره ها... البته خوب حق میدم خیلی محتواش رو تشخیص ندی

عظمت نقاشی های من رو زیر سوال نبرا... خیلیم خفنه...

فریناز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:46

واااااااااااای چرا اینقدر قلط املایی دارم من؟؟؟

ار خنده دلم درد گرفته دیگه ام اس تی

اسرائیبی

قابل توجه شوما که لپ تاپم برچسبای فارسی نداره و چون حفظی تایپ می کنم اینطوری می شه گاهی
خلاصه شنونده باید غاقل باشه که نیست انگاری:دی:دی:دی

غلط املای که نداری... درستش اینه که گهگداری هم درست مینویسی

اوه اوه... الان میافتی میمیری، خونت میافته گردن من... از من فاصله بگیر...

برچسب نداشتن دیگه یه امر عادی شده... برو دنبال یه بهونه ی دیگه... ضمنا، مگه وقتی تایپ میکنی، نگاه نمیکنی ببینی چی نوشتی ، نکنه لپتاپت ال سی دی هم نداره

خلاصه اینکه شنونده باید چی باشه؟؟؟؟ غاقل؟؟؟ مگه تو غاقلی؟ :دی

فک کنم باید نظرات رو صوتی کنیم... اینجوری پیش بره ادبیات جهان زیر سوال میره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد