گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

تکذیبیه

کی گفته من خواهم رفت؟! نه، کییییییییی گفته؟؟؟! خودش بیاد جلو ! :دی


من عمرا این وبلاگو ترک نمیکنم... اصلا من و این وبلاگ خیلی به هم وابسته شدیم...



بنده از همین تریبون به همه ی بازدید کنندگان این وبلاگ اعلام میدارم که هرگز و هرگز اینجا را ترک نکرده و نخواهم کرد...



و البته این را هم تاکید میکنم که تمامی وبلاگ های لینک شده را مرتبا میخوانم، میتوانید IP بنده را چک کنید. اما راستش وقت نمیکنم نظر بدم... و البته تر میدونم که شما به بزرگواریه خودتون میبخشید... اصلا ارزش شما دوستان بیشتر از این حرفاست که من واسه مطالبتون نظر بدم


خلاصش اینکه چند وقتیه به شدت کار ریخته سرم، از اونور هم بین دو ترم هستیمو(بودیمو) بععععله (= عشق و حال) و جمعه (بخوانید: فردا) هم به مدت 4 روز میریم مشهد ... 


یکی هم که خدافظی کرده ... و البته من امیدوارم برگرده... همتون هم میدونید کیه! خودشم همین الان فهمید   الانم به من قول داد که بر میگرده... مگه نه؟؟؟ 


برای تاکید بیشتر عرض مینمایم که نام این وبلاگ "گذر موقت" ، به معنی گذری بودن خودمونه... خلاصش میشه : "خیلی سخت نگیر... "


الان همه شیرفهم شدن؟؟؟


- بعععله


یه نکته هم اضافه کنم و برم :

جدیدا در جستجوی یه موجود جالب و مهربان و دلسوز هستم... موجودی که صرفا بی آزار بوده و فقط خیرش به بقیه میرسد... حالا اگه تونستید حدس بزنید!!!!


فعلا...

نظرات 4 + ارسال نظر
فریناز جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:57

خب پس هستی حالا حالاها در خدمتمون

گفتیم راحت شدیم از دستتا

میگم
میدونی خیلی بدی؟
بی خدافظی رفتی؟

ام اس تی منم میخواستم بگم التماس دعا

اونوقت رسمشه بیخدافظی بری؟؟؟؟؟

اون ازرسول که دیگه نیومد
اینم از تو

اصلا با همتون از دم قهرم

به اون رسولی هم بگو فیلترینگ شده میتونست بیاد جواب منو بده بره

تو هم که الانه مشهدی بی خدافظی


اصلا امروزم تولدم بود ولی به تو کیک نمی دم

خواهش میکنم، خدمت از شماست

میتونم بهت این امیدو بدم که هیچ وقت از دست من راحت نمیشی...

خداحافظی کردم دیگه... فقط یه کم غیر رسمی بود

من اونجا به فکر همه بودم، حتی شما دوست عزیز

رسول چی شد راستی؟! رفتم وبش دیدم بعععله

میگم نکنه پا قدمت بد شده

تولدت بوووود... شوخی میکنی؟؟؟؟ کیکت بخوره تو سر رسول ، چرا منو دعوت نکردی؟؟؟؟ میخواستم واست کادو بیارم

فریناز جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:58

میگم دلم که نمی یاد بهت کیک ندم
ولی خب....

باشه هر وقت اومدی اگه واسم سوغاتی آورده بودی منم بهت کیک میدم

ولی ام اس تی هنوزم میگم خیلی بدی

کلی سوغاتی آوردم... خودت انتخاب کن...

از اجناس مربوط به شکم تا اجناس سرگرمی

جدا تولدت مبارک... امیدوارم ۱۰۰۰ سال دیگه زنده باشی و همینجوری شاد...

شما بیشتر

فاطمه شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:20 http://rabin66.blogfa.com

سلام یه چند وقتی نبودم. وبمو که لینک کرده بودی حذف کردم. دوست داشتی این یکی رو بلینک. آپم خوشحال میشم سر بزنی.

سلام... کجا بودی حالا؟
ا ِ ا ِ ا ِ چرا حذفیدیش... ok در اولین فرصت لینکو درست میکنم

مرسی که گفتی

اومدم

فریناز چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 15:25

هنوز مشهدی؟
خب ای کاش یه جوری میشد میفهمیدی ما هم گفتیم التماس دعا

با اینکه از ما خدافظی نکردی
ولی ما هی میایم بهت سلام میکنیم

اومدیم دیگه...

جای دوستان خالی ... مخصوصا دوستان ویژه وبلاگی

خدافظی چیه آخه... الکی آدم دلش میگیره... همون سلام بهتره

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد