گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

خودم (2)

کار ، درس ، دانشگاه ، خواب ، ترافیک ، مترو ، BRT ، اینترنت ، ...


کل هفتم پر شد دیگه... اصلا کل سالم پر شد...


پس کِی به خودم برسم... بعد میای میگی چرا قیافت اینجوریه؟! چرا کِسلی؟! چرا نمیخندی؟! چرا دپی؟!


تازه هوا هم که آلودست...


بارون هم نمیاد یه کم حال کنیم...


دیگه چیزی واسه دلخوشی نموند که! 


فکر کنم باید یه مسافرت برم... بدجوری لازمه... (البته با یه تفریح کوچیک هم راضی میشیما...) حالا میل ِ خوته ... 



نظرات 12 + ارسال نظر
یک دانشجو پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 http://1daneshjoo.blogsky.com

کار ، درس ، دانشگاه ، خواب و با تخفیف مترو و اینترنت رو هم قبول میکنم ولی نمیدونم این BRT چیجوری وقتت رو گرفته !!
بهدشم ! چرا الکی حرف میزنی مگه چقدر از وقتت رو اینا میگیره ! خواب 7 ساعت ، اینترنت 3 ساعت ، درس که الحمدالله اصلا نمیخونی الکی حرف نزن ، دانشگاه اگر 5 ساعت هم باشه و کار رو 8ساعت حساب کنیم
تو حداقل 1 ساعت وقت اضافه میاری واسه تفریح ، شاد بودن ، عشق و حال

BRT به صورت غیر مستقیم وقتمون رو گرفته... باعث شده خیابونا تنگ بشه... در نتیجه ترافیک بیشتر و درنتیجه تر اتلاف ِِ وقت...

آها راست میگیا... کلی وقت دارم...

حالا نمیدونم با این همه وقت چیکار کنم...تازه بازم تَهش میمونه...
مجبورم آخرشو بیکار باشم... بعد میرم معتاد میشم... آخرشم جسدمو تو جوب پیدا میکنن، (فقط به خاطر چند دقیقه وقت اضافه داشتن)

اصلا وقت اضافه نخواستم

یک دانشجو پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 http://1daneshjoo.blogsky.com

بعدشم ! زندگی رو چرا اینقدر سخت میگیری داداش ِ من !
تو کار هم میشه کیف و حال کرد اگر عاشق کارت باشی
تو دانشگاه که خدای عشق و حاله اگر عاشق رشتت باشی
تو مترو هم بگیر یه کتاب خوشجیل بخون کیف کن !
عزیزم از زندگی لذت ببر ! اِهه !

عجب راهکارایی داری پسر... با این وضع پیش بریم من 3 ماه دیگه میشم یه دانشمند

سعیمون رو برای تکمیل شدن لذت میکنیم... ولی باز هم جای خالی بعضی چیزا مثل مسافرت... احساس میشود...

یگانه پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:44 http://unique886708.blogsky.com

ای وای حرف مترو و اتوبوس و این وسایل آدم زنده بگیر قوطی کنسرو تحویل بگیرو نیارید که اصلا حالاتم دگرگون میشه.
اگه دانشجویید آخر ترمی کجا می خواید پاشید برید مسافرت؟
بعدشم این جمله های سیاه و بریزید دور. آدم چه با خوشی، چه بی خوشی روزشو میگذرونه. پس چه بهتر که اون روزشو بدون هیچ دلیل خاصی شاد بگذرونه چون اگه ما شاد باشیم باور کنید به هیچ کجای دنیا بر نمی خوره .
اگه بخوایم یه ذره معنویاتم چاشنی قضیه کنم باید بگم با غم وغصه خوردن کل ارگانیسمای بدن هم واکنش نشون میدن. مثلا تو یکی با عث ریزش مو می شه...

تازه باور می کنید یا نه من به شما حسودیم می شه آخه من یه چند ماهی هست که از دوران خوش دانشجوییم جدا شم. اینکه دلتنگ اون روزامم...
ای جوونی کجایی که یادت بخیر.

قوطی کنسروو خوب اومدی

اتفاقا دانشجوییم و اصل حال مسافرت به همین آخر ترمیشه وگرنه که تابستون و عید و دیگر روزهای خدا، حال نمیده که ...

جمله سیاه دقیقا کدوم قسمت متنم بود ؟!

ما داریم میگذرونیم... کاری هم به کسی نداریم...

اتفاقا دوست داریم خوش بگذرونیم... ولی بازم وقت نمیشه ... تا میایم روزمونو خوب تموم کنیم، خوابمون میبره

معنویاتت رو هستم، اصلا من خودم اینکارم...

همین دیگه، از رو حسودی این حرفا رو زدی

ما که منکر دوران خوش دانشجویی نشدیم، بلکه تمایل به لمث عشق و حال های خارج از دانشگاه هم داشتیم.

من پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 http://sokot9006.blogfa.com

کنار تمام چیزایی که باید انجامشون بدی..
به خودت فکر کن حتی اگه فکر کردن بهش سخت باشه..
ایمان داشته اش فرصت خیلی کمی هم که داری میتونی یک کوچولو به خودت برسی...

فقط یه کوچولو؟؟؟!!! (فرصت واقعا کمه....)

منم دل دارم؛ ندارم؟؟

به قول یک دانشجوی عزیز:

یه دوست دختر هم نداریم که قبل قرار هامون، یه کم به خودم برسم

ساناز پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 http://sara3767.persianblog.ir/

سلام خوبه که اینقدر سرمون شلوغ باشه ولی واقعا بعد از یه مدت خسته میشی و دوست داری فقط یه جا بشینی و هیچ کاری نکنی ببخشید یادم رفت فرا رسیدن ماه محرم رو بهتون تسلیت میگم و موفق باشی

سلام

خوب بودنش که خوبه، (از فکر کردن به ... که بهتره)

ولی به قول خودت بعضی وقتا خسته میشیم دیگه...

این مدت اخیر هم؛ همینگونه شده ایم...

ممنون

فریناز پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:46 http://delhayebarany.blogsky.com

میگما نگی خنگا ولی این BRT چی چی هست؟؟؟

خوردنیه یا خوندنیه یا دیدنیه؟؟

آقا من خنگ نیستما!!!!

همین سامانه ی اتوبوس های تندروی تهران را میگوییم... همینایی که درش اونورشه... از این ور شهر، میره اونور شهر... خیلی هم جاداره، همیشه هم شلوغه... مسیرش هم خلوته، زنونه مردونش برعکسه...

حالا کی گفت خنگی؟؟؟ (ولی مثلنکه خودت خیلی اسرار داریا )

الی پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:21 http://jijibaghuli.blogsky.com/

دقت کردی این رسول چقد سرخوشه ؟اییییییششش ادم یه جوری میشه از بس این بشر الکی خوشه (خطاب به رسول: یا با زبون خوش برای من قالب بساز یا همه جا غیبت میکنم خود دانی )

نه، خیلی دقت نکردم...

خوش بودن مگه بده ؟!

(رسول بی زحمت کار این بنده خدا رو راه بنداز )

الی پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:22 http://jijibaghuli.blogsky.com/

باز فک کنم کارو بارت از من پربار تره ها
به زور چت کردن رو گذاشتم کنار معتاد وبلاگ خونی شدم !

کار و بار که خوبه...

بالاخره باید خرج مجردی و عشق و حال و ... اینا در بیاد دیگه (یا فوقش یه خونه بخرم )

حسین... جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:10 http://www.funeral.blogsky.com

روزمرگی خیلی مزخرفه...
از اون مزخرف تر اینه که ما میتونیم با یه تعغییر ساده به زندگیمون تنوع بدیم ولی اینگار که به این روزمرگی عادت کردیم...
کاری که دوست داری انجام بده...
راستی اون وبلاگ قبلیم ( عروس رو ... ) هنوز تو لینک باکست هست که؟ حذفش کن لطفا !

آره، بعضی تغییرا خیلی سادس...

چشم؛ حذف میکنیم

فریناز جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:36 http://delhayebarany.blogsky.com

چرا ما تهرونی نیستیم از همینا که ابن می گه سوار شیم؟!!!!!

ولی انگار تو هستیا

اصرار نه اسرار!!!

برو خدارو شکر که نیستی، چون یه کم، فقط یه کم هوا آلودست، و تاثیر مستقیم روی سلول های خاکستری و سفید و قرمزو آبی ... میزاره

خلاصه کنم، آدرس بده ما بیایم که دیگه اینجا جای موندن نیست

میخواستم تست کنم ببینیم خنگ هستی یا نه، که دیدم خیلی هم باهوشی...

no boooooooooody جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:31

ما که اصلا مترو نداریم .... نت هم به صورت محدود ...اینقد وقت دارم...............

اوووووووووه، چقدر وقتت پره

narvaaannد شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:12

mibinam ke inja ham vaght nadari:D
Mikhay sareto man bekharonam?? :D
Ensan shenasio komake dg :D..

میبینم که ما کلا وقت نداریم. اگه داری یه کم قرض میدی؟

نه، فعلا با یه نفر قرارداد بستم که تا آخر سال زحمت خاروندن سر ما را بکشد. البته میتونم واسه سال بعد بهتون وقت بدم

من عاشق آدمای انسان شناسی هستم که دوست دارن کمک کنن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد